امروز منتظرش ماندم چون امروز جمعه است اما اون نیامد
اما من دیگر ناامید نیستم چون من تمام امیدم به اونه و بالاخره یه روزی میاید حتی اگه صد سال هم طول بکشه بازهم منتظرشم چون تمام امید من به اونه. با شماست که چطوری فکر میکنید شاید فکر کنید که من دیوانه ام! چون به خاطر این که من هوس باز نیستم و مثل شما نیستم رویای من با شما خیلی فرق داره به خاطر همین این فکر را می کنید! البته همتون که نه اما بیشتر از شماها آره!!!!!!!!!!!!
من برگشتم دیگه غمگین نیستم تمام مشکلاتم حل شده اما میدانم که دوباره برایم به وجود میآید اما ارزش این شادی رو داره!
برایم دعا کیند من هم شما را دعا میکنم.
منتظرش ماندیم و نیامد! اون تا لحظه مرگمان نخواهد آمد اون زمانی می آید جهان در حال مرگ باشد و همه چیز نابود شده!
آری الآن هم همه چیز نابود شده شخصیتمان غرورمان را زیر پا گذاشتیم و توشه ای از بار گناه را بر دوشه ای میکشیم! مگر ما چیکار کردیم که او بیاید؟ مگر ما پاک بودیم که اون به ما امیدوار باشه و بیاید؟ و بیاید که آتش ظلمت ها را خاموش کنه! اون نمیاید! چون ما گناهکاریم! و این دنیا دیگر پاک نیست. این دنیا کثیف تر از جهنمه!
امروز روز خوبی است! زمان با آرامش میگذرد! و همه چیز آرام است! همه در خواب فرو رفته اند و پرنده ای در این کوچه قدیمی پر نمیزند!
گویی این جهان در خود فرو رفته است! و از همه چیز بریده است و منتظر یک یار گمشده ای است.
امروز جمعه است شاید بیاید!
لحظه ها میگذرد! و عمر ما هم دارد تمام میشود! وای ما چه کردیم جز پیروی از هوس
لحظه دیگر دارد میگذرد عمر ما دارد بیهوده تلف میشود با هر گذشت زمان از خدا دور میشویم! چرا ما هیچ وقت قدر این زمانه ها را نمیدانیم؟ و چرا نمیخواهیم از این مشکلات زندگی و سختی ها لذت ببریم؟
پرودگارا به یاری تو محتاجیم!
سپاس و ستایش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید در به دری ، هر ترمی که آغاز می شود موجب پرداخت زر است و چون به پایان رسد مایه ضرر ، پس در هر سالی دو ترم موجودو بر هر ترمی شهریه ای واجب ...... از جیب و جان که بر آید ...... کز عهده خرجش به در آید....
بیا مثل دوتا کبوتر پر بکشیم بریم روی بلندترین درخت لونه کنیم... بعد تو تخم بذار, منم میرم گوجه بخرم املت بخوریم
ما لحظه ها را میگذراندیم تا به خوشبختی برسیم افسوس خوشبختی همان لحظه ها بود
می خواهم شاد باشم اما برام سخته
میخواهم صبور باشم اما برام سخته
من یه آدم غم هستم که تظاهر به شاد بودن را میکنم
میخواهم با همه دوست باشم اما نمی شه
پس میبینید که که من نا امیدم!
اما میخواهم امیدوار باشم...
کاش میشد برای لحظه ای از همه آدم ها دور بشم.و در یک دریا برای چند لحظه ای نفس بکشم دیگه دارم بین این همه نا امنیت و ظلم خفه میشم!
چی میشد دنیا را از دست شیطان میگرفتیم! و وجودمان را از هوس و شهوت پاک میکردیم و دوباره به همان زیبایی ساده زندگی میکردیم!
شاید فکر کنید که من دیوانه ام اما این آرزومه!!!!!
سلام
من امروز خیلی دلم گرفته! چرا این آدم ها باید با احساسات انسان ها بازی کنند؟ چرا باید همش احساس خطر بکنه؟ و در ناامنیت باشه!!!!!!!!!!!!
از همه اشون خیلی دلگیرم!!!! خدا ازش نگذره!
وفای شمع را نازم که بعد از سوختن ...به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد...نه چون انسان که بعد از رفتن همدم... گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد
حتما" از تاثیر اولین برخورد آگاه هستید. فکر می کنید اولین چیزی که به طرف مقابلتان نشان می دهد چه نوع آدمی هستید چیست؟ بله، نحوه دست دادنتان...
سعی کنید همیشه سفت و محکم دست بدهید. این امر موجب میشود که در اولین برخورد تاثیر خوبی بر طرف مقابل بگذارید.
دست دادن با دست های خیس
دست دادن با دست های خیس احساس بسیار ناخوشایندی ایجاد می کند. توجه داشته باشید که قبل از دست دادن دست های خود را کاملا" خشک کرده و آنهارا پاک کنید.
در اینجا به دو.نکته برای چگونگی خشک نگاه داشتن دست هایتان اشاره می کنیم:
1- قبل از رفتن سر قرار های مهم یا مصاحبه های کاری دست هایتان را خوب شسته و بعد خشک کنید. دقت کنید تا موقع دست دادن با فرد مزبور از مشت کردن دستها و در نتیجه عرق کردن آنها می شود.
2- دستان خود را قبل از دست دادن خشک کنید . همیشه دستمالی برای این کار با خود به همراه داشته باشید!
دادن شل و ول
دست دادن شل و ول نشان دهنده ضعف و نداشتن اعتماد به نفس ، نداشتن علاقه و ثبات است. مسلما" این خصوصیات ، متضاد قدرت و استحکام است که ویژگی افراد موفق می باشد. توصیه می کنم اگر حالت دست دادنتان شل و ضعیف است ، هنگام دست دادن کمی نیرو صرف کنید . مطمئنا" دست دادن سفت و محکم تاثیر بسیار بهتری در مخاطب می گذارد.
دست دادن نوک انگشت
ممکن است گاهی به طور تصادفی یا وقتی عجله دارید به این صورت دست دهید ، اما به شما توصیه میکنم در این مواقع از فرد مخاطب عذر خواهی کرده و دوباره دست بدهید، این عمل در ذهن فرد مقابل می ماند که چقدر برایش احترام قائل بوده اید.
دست دادن خیلی محکم
قدیمی ها معمولا" این طوری دست می دادن. احتمالا" تا به حال با چنین مواردی برخورد کرده اید. فردی احساس می کند قوی ترین مردان جمع است و هنگام دست دادن دست شما را مانند لیمو می چلاند. درست است که محکم دست دادن خوشایند است اما این استحکام نباید موجب ناراحتی طرف مقابل شود!
دست دادن نا متعارف
مردم باید عادت کنند دست دادن های عجیب و غریبشان را کنار بگذارند. نیازی به شعبده بازی نیست یک دست دادن ساده، دوستانه و محکم کافی است.
درست است که دست دادن مساله ای پیش پا افتاده است ، اما می تواند عامل مهمی در مصاحبه ها و جلسه های اجتماعی شود. سعی کنید که خیلی راحت اما محکم با فرد مقابل دست داده و در چشمانش نگاه کنید تا بهترین تاثیر را در برخورد اول روی فرد اثر بگذارید!!!!!!
you can alweys find the sun within yourself if you will only search.
(همیشه می توانی خورشید را در درون خود بیابی کافی است در تکاپوی یافتن آن باشید)
What lies behind us and what lies before us are tiny matters comparred to what lies us!
(هر آنچه که در پشت سر داریم و هر آنچه که در پیش داریم، در قیاس با آنچه که در درون ما نهفته است، حقیر و ناچیز است)
همیشه به یاد داشته باش
تا به فراموشی بسپاری
آنچه را که اندوهگینت میسازد
اما...
هرگز فراموش مکن
به یاد داشته باشی
آنچه را که شادمانت می سازد.
آن که با اطمینان زویاهایش را دنبال می کند
و می کوشد تا بدانگونه که در خیال زندگی کرده است
روزگار بگذراند
به توفیقی دذو از انتظار دست خواهد یافت
اگر قصری در آسمان بنا نهاده ای
بدان که تلاش تو عبث نبوده است
قصر تو بدرستی و در جای خود بنا شده
اینک پایه ها و ستونهایش را استوار گردان.
زندگی
گره ای نیست که در جستجوی گشودن آن باشیم
زندگی
واقعیتی است
که باید آنرا تجربه کرد
مهم این نیست
که درکجای این جهان ایستاده ایم،
مهم این است
که در چه راستایی گام برداریم
این زندگی از آن توست!
برای امری که قصد انجامش را کرده ای...
بپاخیز!
و با شایستگی آنرا به انجام رسان
برای آنکه عاشق آنچه میخواهی باش
برای آنکه در جنگل گام برداری
و ذره ای از طبیعت باشی
بپاخیز!بپاخیز!
تا مهارت زندگی ات را در دست گیری
هیچ کس دیگر را یارای آن نیست که این
مهم را برای تو به انجام رساند
بپاخیز!
تا زندگی ات را شادمان بسازی
ای مردم گناه ای همزاد شیطان
بشتابید
گناه کردید واسه اینکه جهنمی را برای خود بسازی
شما ها بهشت رو قبول ندارید
پس جهنم رو قبول کنید
یرای ساختن آن تلاش کنید
امّا آیا هرگز نمیفهمید که چطوری مثل یک بره کباب میشی!
به جای آب ، ذوب آهن داغ را مینوشید!
در این دنیا که لذت بردید و گناه کردید
یه عمره معنی عذاب را نفهمیدید
پس بشتابید و برید جهنم عذاب رو هم بفهمید
مزه ی این که ما هم یه عمری از گناه شما عذاب کشیدیم رو بفهمید
با این گناه یر ما ظلم کردید لذت بردید
بیچارگان رو آواره کردید
دلها را پر از کینه و نفرت کردید
زیبایی این دنیا رو به هوس فروختید
ساده و بی آلایش را چه کار کردید؟
مگر ما چه کردیم که باید به خاطر گناه شما بسوزیم!
یه عمری عذاب بکشیم ساده و بی آلایش رو نفهمیم
خدایی ما که چیزی از این دنیا نفهمیدیم و میریم
چیزی از زیبایی خدا رو نفهمیم و میمیریم
ای خدا به داد اونا که رسیدی
به داد درد ما هم برسید داریم میسوزیم از این گناه
تنها یک روزدر سراسر حیات کافی است.
نگاه از گذشته بر گیر و بر آن غبطه مخور
چراکه از دست رفته است
در غم آینده نیز مباش
چراکه هنوز فرا نرسیده است
زندگی را در همین لحظه بگذران
و آن را چنان زیبا بیافرین که آرزش به یاد ماندن داشته باشد
تو میخوای ناز چشماتو بخرم
قیمت عشقتو بالا ببرم
تو میخوای یه روز بیای سراغ من
پس زیر وعده هات نزن
تو میخوای فردا رو باهم بسازیم
تو میخوای یه باغچه مریم بسازیم
تو میخوای ساز منو کوک کنی
تو میخوای دنیارو مشکوک کنی
تو میخوای زیادی عاشقت بشم
تو میخوای پاییز که شد بیای پیشم
تو میخوای بریم پیش ستاره ها
تو میخوای بهم بگی خیلی چیزا
تو میخوای چشام تورو نگهداره
تو میخوای هرچی بگی بگم آره
تو میخوای فانوس لحظه هام باشی
تو میخوای تا آخرش باهام باشی
تو میخوای شب تا سحر صدام کنی
تو میخوای خوابم بودم نگام کنی
تو میخوای عروس رویاهام کنی
تو میخوای پری دریاهام کنی
تو میخوای اسممو فریاد کنی
اسمتو شبیه فرهاد کنی
تو میخوای با همه کس قهر کنم
خودمو شهره ی یک شهر کنم
تو میخوای سفر نرم بدون تو
تو میخوای همش بگم به جون تو
تو میخوای شبا برام قصّه بگی
تو میخوای تموم شه فضل تشنگی
تو میخوای با هم باشیم، کنار هم
پاییز و زمستون و بهار هم
چه میشه کرد این لحظه های طوفانی! لحظه های غم و شادی! من میسوزم و دوباره میسازم میخواهم این جاده پست و دراز را پشت سر بگذارم.
میخواهم با غم بسازم و با اون مهربان باشم تا زندگی شادی داشته باشم!
وه! امشب چه شب باشکوهی است! و زیباترین لحظه ها! پس بیاین دست در دست هم بگذاریم و بار دیگر و از نو زندگی تازه ای و شیرین بسازیم!
بیاین غم را بشناسیم تا شادی را با لذت بیشتری بچشیم!
نشستم در گوشه ی خلوت شب
گوش میدهم به آواز امواج دریا
باد گاهی با دریا همراهی میکند
اوه! چه زیباست آواز طبیعت
تسبیح سرخ در دستانم مانند خوشه انگور می لغزد
بار دیگر به آسمان مینگرم میبینم که
ستاره ای در میان کهکشان چه خود نمایی میکرد
زیبایی خود را به دنیا نشان میداد
بار دیگر نگاهم به سوی دگر بردم
ستاره ای کم نور که غمگین در آسمان سوسو میزد
به ستاره ی خودنما گفتم:
تو مال همه هستی و همه دوستت دارن
اما من اون ستاره ای کم نوره را دوست دارم
چون اون فقط مال من و عشقم است
تو مغروری که به همه دنیا فخر میفروشی
اما اون ستاره کم نور یه عاشق و ساده است
اون ستاره پرنور لحظه ای خاموش شد
اما ستاره کم نور ،پرنور تر شد
عشق من بار دیگر قوت گرفت و پر رنگ تر شد
آری میخواهم بگویم که عشق من بهونه ای است
برای نفس کشیدن و زیبا زندگی کردن است
عشق من، اگر تو برای همیشه از پیشم بری
من بازم دوستت خواهم داشت
و مانند پروانه ای در شمع برات خواهم سوخت
جانان من، دیگه نشکن دلمو به خدا بی گناهم
تو دل منو شکستی امّا ندیدی رنگ فریادم
دیگه برام تجربه شد که دلو به هیچ کس ندم
میخوام تنها بمونم
تنها و غریب بمیرم
اگه قرار باشه بی تو بمونم
برای همیشه از همه چی متنفر میشم
باور کن حاضرم خودمو قربانی تو بکنم
فقط تو مال من بشو عزیزم
با من زندگی کن عاشقتم
من بی تو میمیرم خیلی غریب و آروم
باور کن بی تو زندگی برای من جهنمه عزیزم
اگه تو بری من با دست خودم قبرم رو میکنم
برای همیشه لحظه های خوش زندگی را ز یاد میبرم
اگه تنهام بذاری هرگز تو را نمی بخشم
آرزو میکنم که با من بیایی جهنم
تا مزه ی شکستن دل منو بچشی عزیزم
ای امید عیث بی حاصل!
امّا فقط به خاطر تو ازت میگذرم
برات آرزوی خوشبختی را دارم
و امیدوارم بری بهشت،یه جایی نزدیک خدا عزیزم
ای مردم گناه ای همزاد شیطان
بشتابید
گناه کردید واسه اینکه جهنمی را برای خود بسازی
شما ها بهشت رو قبول ندارید
پس جهنم رو قبول کنید
یرای ساختن آن تلاش کنید
امّا آیا هرگز نمیفهمید که چطوری مثل یک بره کباب میشی!
به جای آب ، ذوب آهن داغ را مینوشید!
در این دنیا که لذت بردید و گناه کردید
یه عمره معنی عذاب را نفهمیدید
پس بشتابید و برید جهنم عذاب رو هم بفهمید
مزه ی این که ما هم یه عمری از گناه شما عذاب کشیدیم رو بفهمید
با این گناه یر ما ظلم کردید لذت بردید
بیچارگان رو آواره کردید
دلها را پر از کینه و نفرت کردید
زیبایی این دنیا رو به هوس فروختید
ساده و بی آلایش را چه کار کردید؟
مگر ما چه کردیم که باید به خاطر گناه شما بسوزیم!
یه عمری عذاب بکشیم ساده و بی آلایش رو نفهمیم
خدایی ما که چیزی از این دنیا نفهمیدیم و میریم
چیزی از زیبایی خدا رو نفهمیم و میمیریم
ای خدا به داد اونا که رسیدی
به داد درد ما هم برسید داریم میسوزیم از این گناه
دلم گرفته است به ایون میروم و انگشتانم را برپوست کشیده شب میکشم چراغ ها رابطه تاریکند کسی مرابه آفتاب معرفی نمیکند کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد پرواز رابه بخواطر بسپاریم پرنده مردنی است